عکسهای خواب دنیای من
قربون صورتت بشم دخترم خیلی عکس دار ی که مثل فرشته ها خوابیدی ولی اینا رو برات گداشتم توی عکس وسطی شاید نیم ساعت بود که دنیا اومده بودی گل نازمممممممم ...
نویسنده :
مامان افسانه
1:30
دخترم موز دوست داره
دنیا خانم کتابشو خووووووووووورد
سلام مامانی چند روز پیش با بابایی رفته بودیم بیرون تا برای گل دخترمون اسباب بازی های مناسبشو بخریم تا با اونا بازی کنه وقتی رفتیم توی فروشگاه دیدیم کتابهای تقویت هوش6تا 9 ماهگی داره منو بابا هم گفتیم کتابارو برات بخریم تا خیلی باهوش تر بشی و اینکه خواستیم امار مطالعه رو تو کشور بالا ببریم دیروز که تو خونه تنها بودیم گفتم فرصت مناسبیه تا کتابهاتو بیارمو با هم تمرین کنیم همین که کتابو گذاشتم جلوت خیلی علاقه نشون دادی و از فرط شوق علم اموزی به خوندنش بسنده نکردی و داشتی کتابو می خوردیییییییی یعنی پدر کتاب در اومد و من شرمنده نویسنده کتاب خانم بئاتریس میلتر شدم اگه اون لحظه رو می دید سکته میکرد اره دیگه ...
نویسنده :
مامان افسانه
18:20
برای خدای مهربونممم**
خدایا ازت خیلی خیلی خیلی خیلِِـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ممنونم چون همیشه بهترین هارو برام خواستی هیچ وقت منو تو راه زندگی تنها نذاشتی همیشه از لطف و مهربونیت برام خوشبختی خواستی اول اینکه سلامتی رو بهم دادی که گنج اوله زندگیمه بعد پدر و مادر عالی و بی نظیری بهم دادی اونقدر مهربونن که همیشه مدیونشونم توی هر سختی و خوشی کنارم بودن و اصلا تنهام نذاشتن مخصوصا مادرم که خیلی تو زندگیم نقش داره و با به دنیا اومدن دنیا جونم دست تنها همه کارشو کرد و تا چند روز واقعا مادرش شد و الان هم تمام فکر و عشقش دنیاست ممنونـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم خواهرایی مهربون بهم دادی مخصوصا یلدا ...
نویسنده :
مامان افسانه
23:59
برای عزیزترینم دنیا
داشتن تو قشنگترین داشته هاست ... با تو می خندم ... کودک میشوم می دوم... هر حسی بوی تو را دهد عاشقانه ست... تو را داشتن خواب است ؟؟ خیال است؟؟ تو نقطه واقعی شدن خیالی ... زندگی با تو می خندد بدان ... شور هستی ام با تو می جوشد بدان... تنهاییم با تو زیبا میشود بدان... ...
نویسنده :
مامان افسانه
15:34
**چند تاعکس ناز از ناز مامان بابا**
وقتی مثلا دنیا خانم خوابیده؟؟
سلام گل انارم از اونجایی که من مامان بسیار بسیار اکتیو و فعالی هستم در کنار بچه داری و خانه داری وب داری هم باید انجام بدم البته اگه شما اجازه بدی چون با هزار سختی شما رو خواب میکنم و خوشحال که الان میتونم برم پای نت یهوو میام میبینم شما وروجکم کاملا بیدار و سرحال داری زیر زیرکی منو نگاه میکنی یعنی بی تعارف اون لحظه می خوام موهامو بکنم و اینجا واقعا خوابیدی عسلمممممممممممممممممممممم ...
نویسنده :
مامان افسانه
7:11
نفسم عافیت باشه
خانم خانمای من از اونجایی که تقریبا همیشه شما رو مامانی حموم می بره اینجا هم عکس روزیه که خونشون بودیم هواخیلی گرم شده بود شما هم کلافه شده بودی و مامانی هم برای اینکه خنک بشی شما رو برد حموم تا اببه بازی کنی و وقتی از حموم اومدی بیرون کلی خوشحال بودی از همین جا هم از مامانی مهربون که خیلی برات زحمت میکشه و خیلی خیلی خیلی دوست داره تشکر میکنم ...
نویسنده :
مامان افسانه
6:25
وقتی جیگر مامان روسری سرش میکنه
فقط باید بگم درسته باید قورتت داد عسلمممممممممممممممم ...
نویسنده :
مامان افسانه
5:57